کد مطلب:276878 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:128

هدف روایات از مشرق و خراسان ایران است
بدون تردید و با صراحت كامل می توان اظهار اطمینان كرد كه هدف روایات از لفظ مشرق و كلمه ی خراسان فقط و فقط كشور اسلامی ایران است، زیرا:



[ صفحه 154]



اولا- وقتی كه روایات را مورد ارزیابی قرار می دهیم، می بینیم كه هم نام مشرق در آنها دیده می شود و هم نام خراسان، و بعلاوه هر كدام از این روایات، یكدیگر را تفسیر می كند و نقاب از چهره ی مبهمات هم برمی دارند و همان موضوعی را كه روایات مربوط به مشرق بیان می كند همان را هم روایاتی كه درباره ی «خراسان» آمده است، تایید می نماید.

و ثانیا - روایات مربوط به زمینه سازان حكومت جهانی حضرت مهدی علیه السلام منحصر به مشرق و خراسان نیست، بلكه همچنانكه در نكته ی اول، تذكر دادیم، مؤیداتی از قبیل كلمه ی فرس و عجم و موالی و نظائر اینها در روایات دیده می شود كه قسمتهایی از آن روایات را بیان كردیم و تعدادی از آنها هم در آینده خواهد آمد.

حال، برای اینكه این ادعاء بدون دلیل نباشد، و اطمینان پیدا كنیم كه هدف روایات از لفظ مشرق و كلمه ی خراسان (هر دو لفظ) كشور ایران است، بذكر دو حدیث كه درباره ی مشرق، و خراسان آمده است بسنده می كنیم و به شرح آن دو حدیث می پردازیم تا حقیقت مطلب آشكار گردیده و شك و تردیدی برای كسی باقی نماند.

1- در پاره ای از روایات چنین آمده است:

«عن الزبیدی قال: قال رسول الله صلی الله علیه و اله:

یخرج ناس من المشرق فیوطئون للمهدی علیه السلام یعنی سلطانه». [1] .

زیبدی از پیغمبر اكرم صلی الله علیه و اله روایت كرده است كه آن حضرت فرمود: مردمی از مشرق زمین بپا می خیزند و قیام می كنند و برای حضرت مهدی علیه السلام زمینه سازی می كنند، یعنی: زمینه ی قدرت و دولت و سلطنت آن حضرت را آماده و مهیا می سازند.

2- در حدیث دیگری چنین روایت شده است:

«عن ثوبان قال: قال رسول الله صلی الله علیه و اله:

اذ رأیتم الرایات السود قد أقبلت من «خراسان» فأتوها و لو حبوا علی الثلج فان فیها خلیفة الله المهدی». [2] .



[ صفحه 155]



ثوبان از رسول خدا صلی الله علیه و اله روایت كرده است كه آن حضرت فرمود:

هرگاه دیدید پرچم های سیاه از خراسان نمایان شد، بسوی آنان بشتابید و به آنها ملحق شوید اگرچه افتان و خیزان، و با دست و زانو و یا سرانگشتان پا بر روی یخ راه بروید، زیرا خلیفه ی خدا حضرت مهدی علیه السلام با آنها و در میان آنهاست.


[1] عقدالدرر، ص 125 و سنن ابن ماجه، ج 2، حديث 4088.

[2] الحاوي للفتاوي ج 2، ص 63 و الملاحم و الفتن ص 53، عقدالدرر ص 126-125 و كنزالعمال ج 14، ص 261.